کد مطلب:317099 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:303

عباس را بهتر بشناسیم
اكنون با خاتمه یافتن فصل قبل كه به القاب و كنیه های حضرت اباالفضل اختصاص داده شده بود خواه ناخواه این سؤال پیش می آید كه آن حضرت كه بود كه این همه القاب را كه هر یك از آنها به تنهائی برای افتخار فردی كافی است به دست آورده؟ عباس چه شخصی است كه تا این اندازه از جمیع جهات زبانزد خاص و عام است. عباس كیست كه تا این اندازه معتقد و ارادتمند دارد، عباس كیست كه تا این حد در روح و فكر مردم نفوذ دارد؟ عباس كیست كه برای رهائی از گرفتاری به وجود مباركش توسل می جویند؟ و علاوه بر اینها وجود این همه مشخصات و متصف بودن به این همه القاب از چه موضوعی ناشی شده و سرچشمه می گیرد...!!؟؟



[ صفحه 63]



جواب تمام این نكات در این عبارت خلاصه می شود: «داشتن صفات ممتاز و برجسته و فضائل اخلاقی و روحانی»

كه البته آن نیز در نشو و نما در خاندان رسالت و كسب دانش و فضیلت از خانواده طهارت ناشی می گردد.

حضرت اباالفضل در بسیاری از صفات مانند پدر بزرگوارش یعنی مولای متقیان بود و در بسیاری از جهات تشابه كاملی با حضرت امیر داشت اصولا صفت را در شخص بر دو گونه دانسته اند یكی صفات ظاهری و خلقی (با فتح حرف خ) و دیگری باطنی و خلقی (با ضم صرف خ) كه این صفات دوگانه به نحو بارزی در وجود مباركش تجلی می نمود.

حضرت عباس قامتی بلند - استخوان بندی خوب و درشت و هیبتی زیبا داشت و این مشخصات را از مادر خود یعنی حضرت ام البنین به ارث برده بود زیرا مادر گرامیش رشید - خوش سیما و تمام آنها با اصالت و نجابت خانوادگی توأم و ممروج بود.

و از نظر صفات معنوی و روحانی آینه كامل نمائی از



[ صفحه 64]



محسنات پدر بزرگوار و برادران گرامیش بود قمر بنی هاشم از نظر عبادت از نظر سخاوت از نظر علم و دانش و از نظر جوانمردی و از نظر سایر سجایای اخلاقی دیگر، نمونه بارزی از افراد خانواده وحی محسوب می گردید.

خداشناسی و عبادت حضرت اباالفضل مانند مولای متقیان در مرتبه اعلی قرار داشت و با داشتن مشغله زیاد در عبادات و مناجات و شب زنده داری كمترین تغییری داده نمی شد. به قدری قمر بنی هاشم در خواندن نماز و ممارست بر آن دقت داشت كه بیشتر مورخین درباره آن حضرت نوشته اند كه. «بین عینه اثر السجود» یعنی بین چشمهای او (مقصود پیشانی است) اثر سجده وجود داشت و این خود نشانه توجه كامل پرچمدار كربلا به خداشناسی و انجام فرائض مذهبی است.

در كتاب تهذیب التهذیب، ابن جوزی از قاسم بن مجاشعی نقل می كند: روزی كه سرهای شهدا بر بالای نیزه وارد كوفه گردید و از بازارهای شهر عبور داده می شد در بالای یكی از نیزه ها سری را مشاهده كردم كه بسیار



[ صفحه 65]



خوش سیما و جذاب بود و بر پیشانی او اثر سجده به خوبی دیده می شد. چون به شناختن صاحب آن سر شایق و علاقمند شده بودم از حامل آن پرسیدم كه این سر بدون بدن با آن قیافه نورانی و ملكوتی از كیست؟ در پاسخ این سؤال شنیدم كه صاحب آن حضرت عباس فرزند علی بن ابیطالب می باشد.

مراتب فوق الذكر و روایات نقل شده مؤید میزان و درجه عبادت حضرت اباالفضل می باشد.

از نظر ادب و احترام باید دانست روشی كه قمر بنی هاشم در مراحل مختلف در این مورد از خود نشان می داد ضرب المثل و نمونه است زیرا این صفت ارزنده به نحو بارزی در رفتار و كردار آن حضرت تجلی می نمود حضرت اباالفضل با بزرگتران نهایت احترام و اكرام را مرعی می داشت و با كوچكتران و زیردستان در منتهای مهربانی و عطوفت رفتار می نمود. در سرتاسر زندگی همواره روش حضرت اباالفضل با دیگران بر همین منوال بوده است. در قبال پدر مطیع محض بود و اوامر او را بدون چون و چرا اجرا می كرد. اطاعت و فرمانبرداری كه آن وجود عزیز از برادران خود یعنی حسنین داشت ناگفتنی



[ صفحه 66]



است قمر بنی هاشم اصولا احترام خاصی برای فرزندان حضرت فاطمه (ع) قائل بود و هیچگاه آنها را به اسم صدا ننمود بلكه به عنوان مولا مورد خطاب قرار می داد. روابط آن حضرت با سیدالشهدا با آنكه صمیمانه ترین حالت را به خود گرفته بود معذلك هیچگاه مشاهده نگردید كه حضرت امام حسین (ع) را به نام برادر صدا كند و همواره از كلمات سید و مولا استفاده می نمود و این موضوع مورد اتفاق كلیه مورخین می باشد و بطوری كه در تواریخ و كتب مربوطه منعكس می باشد فقط یك بار در تواریخ و كتب مربوطه منعكس می باشد فقط یك بار حضرت اباالفضل از این امر. خارج گردید و حضرت امام حسین (ع) را برخلاف گذشته به عنوان برادر مورد خطاب قرار داد و آن موقع مربوط به روز عاشورا است كه قمر بنی هاشم پس از پر كردن مشك از آب، با كفار به مبارزه و جنگ می پردازد و در نتیجه دو دست مباركش قطع و با وضعی خاص از اسب بر زمین می افتد و چون آخرین دقایق زندگی را طی می فرمود و با بدن بدون دست و صدها زخم شمشیر در روی خاك در تكاپو بود صدای خود را بلند نمود و فریاد كرد ای برادر مرا دریاب. و این تنها موردی بود كه حضرت سیدالشهدا را به نام برادر



[ صفحه 67]



صدا فرمود و گرنه همانطور كه قبلا گفته شد از شدت احترامی كه به سومین امام بزرگوار ما قائل بود آن حضرت را مولا و سرور خطاب می نمود.

با توجه به نكات فوق مسلم گردید كه ادب و احترام حضرت عباس (ع) بر چه میزانی قرار داشت و تا چه اندازه در این مورد مصر و مقید بود. اطاعتی كه قمر بنی هاشم در قبال قادر یكتا و همچنین احترامی كه به دستورات پیامبر اكرم و همچنین در مورد پدر و برادران گرامی خود مرعی داشت از مقدمه زیارت نامه آن حضرت مستفاد می گردد. زیارت نامه قمر بنی هاشم با این كلمات شروع می گردد. السلام علیك ایها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله و لامیرالمؤمنین و الحسن و الحسین.

یعنی سلام و درود بر تو «ای بنده صالح كه مطیع خدا و اطاعت كننده رسول خدا و امیرالمؤمنین (ع) و حسن (ع) و حسین (ع) بودی»

تصور می كرد نكات فوق الذكر برای نشان دادن میزان ادب و احترام و اطاعت حضرت عباس كافی باشد.



[ صفحه 68]



از نظر علم و دانش عباس (ع) فرد ممتازی به شمار می رفت و در علوم متداوله به خصوص فقه تسلط و تبحر كافی داشت بسیاری از فقها و دانشمندان از خرمن معلوماتش خوشه چینی می كردند.

فتوت و جوانمردی كه از صفات لاینفك خاندان رسالت بود در وجود قمر بنی هاشم تجلی كامل داشت و محال بود روزی بگذرد و از جود و سخاوت حضرت اباالفضل شخصی بهره مند نگردد آیا همان مقام سقایت كه بدون چشم داشت مادی و صرفا از نظر معنوی انجام می گرفت بهترین دلیل جوانمردی او نیست.،.؟ اصولا یكی از صفات عالیه خانواده رسالت این بود كه از شجاعت و دلیری خود با وجود مقامی كه حائز بوده و با آن همه نفوذ معنوی كه در اجتماع دارا بودند همواره به نفع عموم و در راه اصلاح كار آنها از آن استفاده می نمودند. اگر كسی مورد ظلم و ستم قرار می گرفت و یا درباره ی وی اجحافی به كار می رفت از فتوت و جوانمردی خانواده طهارت استفاده می نمود و به حق قانونی خود می رسید. قمر بنی هاشم كه از خاندان رسالت بود در همین راه قدم



[ صفحه 69]



برمی داشت و به داد دل مظلومان می رسید و جوانمردی و سخاوت خود را در راه رفاهیت آنان مصروف می كرد.

صفت شجاعت و مردانگی حضرت اباالفضل چون زبانزد خاص و عام می باشد هیچ احتیاجی به توضیح و تفسیر ندارد و فقط با این نكته بایستی اشاره كرد كه شهامت و دلیری كه در واقعه كربلا به صورت عمل درآورد بهترین نمونه آن است.

هر اندازه درباره فضائل و سجایای اخلاقی حضرت ابوالفضل (ع) سخن گفته شود و یا به رشته تحریر درآید نمی تواند یك از هزارم شخصیت بارز آن وجود گرامی را بازگو نماید و برای آن كه این امر به نحو كاملتری تأئید گردد كافی است كه به فرمایش حضرت امام جعفرصادق (ع) توجه گردد.

ششمین امام بزرگوار ما درباره قمر بنی هاشم می فرمایند: كان عمنا العباس نافذ البصیره صلب ایمان جاهد مع اخیه الحسین و ابلی بلاء احسنا و مضی شهیدا

یعنی: عموی ما عباس دارای بصیرت كامل بود و از



[ صفحه 70]



دوراندیشی به نحو كافی برخوردار و در امور نظر صائبی داشت. در راه حق در معیت برادر خود مبارزه و جهاد نمود تا به درجه شهادت نائل گردید و به این ترتیب آزمایش خوبی داد و به بهترین وجه از عهده آن برآمد»

نگاهی دقیق و عمیقانه به مطالب این فصل و با توجه كامل به مفاد فصل گذشته سر موفقیت و محبوبیت حضرت عباس (ع) را به نحو بارزی روشن و مدلل می سازد و نشان می دهد كه مردم حق دارند تا این اندازه محبت آن حضرت را با جان و دل بپذیرند و به آن افتخار كنند. حضرت اباالفضل به حقیقت یكی از شاخه های طیبه خانواده رسالت و یكی از گلهای بوستان محمدی بود كه دنیائی را مجذوب خویش ساخت و یكی از نوادر روزگار بود كه دنیائی را در قبال عظمت خویش به تعظیم وادار كرد.



[ صفحه 71]